۱۳ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۴
کد خبر: ۵۹۸۸۴۳

گفت‌و‌گو | ونزوئلا زیر ذره بین

گفت‌و‌گو | ونزوئلا زیر ذره بین
فعال عرصه تبلیغ بین الملل می‌گوید: مادورو که میراث‌دار حکومت چاوز هست، متأسفانه آن توانایی چاوز را نداشت که بتواند جوانان را رهبری کند و به آنان اعتماد به نفس بدهد.

اشاره: چند هفته‌ای است که تحولات سیاسی ونزوئلا بر صدر اخبار سیاسی نشسته است. مخالفان دولت ونزوئلا، انتخابات ریاست جمهوری پیشین را قبول ندارند و «خوان گوایدو» رئیس مجلس ملی این کشور، ادعای ریاست جمهوری کرده و در برابر مردم سوگند یاد کرده است. شماری از کشور‌های اروپایی و امریکا هم با او همراه شده اند؛ در سوی دیگر ماجرا، «نیکلاس مادورو» رئیس جمهور قانونی این کشور، این اقدام را کودتایی امریکایی علیه دولت قانونی خود می‌داند.

آشفتگی وضعیت این کشور حوزه‌ی آمریکای لاتین خبرنگار خبرگزاری رسا را بر آن داشت تا مصاحبه‌ای ترتیب دهد با حجت الاسلام سید مجتبی حسینی‌نژاد، معاون آموزش موسسه زبان و فرهنگ شناسی المصطفی؛ کسی که خود پنج سال مسئولیت نمایندگی جامعه المصطفی را در آن کشور به عهده داشته، زبان اسپانیولی را به خوبی می‌داند و کاملا آن منطقه را می‌شناسد.

رساـ تحلیل تان به طور کلی از وضعیت کنونی ونزوئلا چیست؟

وضعیت ونزوئلا را باید در یک پازل بزرگتر نه در سطح منطقه بلکه در سطح دنیا بررسی کرد. به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین پس از بیداری اسلامی که در کشور‌های منطقه رخ داد. در حقیقت بعد از این ماجرا‌ها بود که اشکالات نظام‌های لیبرالیستی و کاپیتالیستی کم کم روشن شد و امریکا که خودش را فعال مایشاء می‌دانست در موقعیت جدیدی قرار گرفت. ما می‌دانیم که امریکا در کشور‌های خاورمیانه که در واقع مهد تمدن انسان و خیزش‌های الهی و انسانی هستند همواره مداخله گری کرده است؛ این مداخلات با ظاهر انسان دوستی و با باطن خشن جنایت گری انجام می‌گیرد.

از سوی دیگر امریکا از سال‌های ۱۹۹۰ به بعد گمان می‌کند قدرت و هژمونی خودش را در منطقه‌ی آمریکای لاتین که همواره حیاط خلوتش بوده است از دست می‌دهد. این کاهش نفوذ نه از طریق اعمال زور و قدرت نظامی بلکه از راه انتخابات بوده است. یعنی مردم در کشور‌هایی مانند بولیوی، ونزوئلا، آرژانتین، برزیل و اروگوئه پای صندوق‌های رای رفته اند و به گروه‌های سوسیالیست و چپ گرا رای داده اند. این در حالی بود که پیش از این، سوسیالیسم فقط در کوبا جریان داشت و تازه در آن جا هم امریکا با وضع تحریم‌های کمرشکن اقتصادی، تلاش کرده بود مردم را از قدرت گرفتن چپ گرا‌ها بترساند.

اما با روی کارآمدن دولت‌های چپ گرا به خصوص چهره‌ی کاریزماتیک و مردمی‌ای مانند چاوز در ونزوئلا و خدمات گسترده‌ی اقتصادی او به مردم، اقبال مردم به تفکر سوسیالیسم و چهره‌های چپ گرا بیشتر شد. برخی از خدمات چاوز مانند نابودی گرسنگی مطلق، کاهش محسوس آمار فقر، طرح‌های اجتماعی فراوان، ملی کردن صنایع بزرگ مانند نفت، ریشه کن کردن بی سوادی، خانه سازی، حمایت از اقشار آسیب پذیر مثل بازنشسته‌ها و ...، حمایت از دولت‌های چپ گرای منطقه مثل کوبا، بولیوی و برزیل از طریق فروش نفت با شرایط خاص، اعطای وام به آن‌ها و ... باعث افزایش اقبال مردم به دولت‌های چپ گرا شد و طبیعی است هر چه مردم به این تفکر بیشتر تمایل پیدا کنند، نفوذ امریکا کمتر و کمتر می‌شود.

مثلا چاوز با ایجاد پیمان‌های منطقه‌ای مانند پیمان آلبا، پیمان مرکوسور و ... باعث ایجاد همگرایی و همبستگی میان کشور‌های امریکای لاتین در مقابل امریکا شده بود. بعد از آن هم با افزایش مراودات جمهوری اسلامی با ونزوئلا به خصوص مراودات اقتصادی از اواسط دهه‌ی هفتاد، شرکت‌های ایرانی بیشتری در ونزوئلا حضور پیدا کردند و خدمت رسانی دولت‌های چپ به مردم را تسهیل کردند.

ونزوئلا زیر ذره بین

مراودات سیاسی ما هم در دوران آقای احمدی نژاد و چاوز به اوج خودش رسید. زیرا این دو رئیس جمهور در بسیاری از موضوعات سیاست خارجی، دیدگاه‌های شبیه به هم داشتند. این شباهت دیدگاه‌ها تا جایی پیش رفت که ونزوئلا در سال ۲۰۰۶ روابط خودش را با اسرائیل قطع کرد و تحت تاثیر این اقدام چاوز، برخی کشور‌های دیگر آمریکای لاتین مانند بولیوی و اروگوئه هم روابط شان را کاهش دادند.

وقتی ما این‌ها را کنار هم می‌گذاریم می‌بینیم آمریکا از همان سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تلاش می‌کند این دولت‌های چپ گرا را از طریق دموکراسی که البته من نامش را «کودتای دموکراتیک» می‌نامم، ساقط کند.

رسا ـ آیا نمونه‌هایی از این مداخلات امریکا برای کنار زدن سوسیالیسم را می‌توانید بیان کنید؟

این ماجرا از آرژانتین آغاز شد و سپس به برزیل هم سرایت کرد. در آرژانتین با انتخابات، دولت راست گرا بر سر کار آمد و در برزیل هم با کودتای قانونی که علیه دیلما روسف انجام دادند و اتهامات فسادی که به ایشان و لولا داسیلوا زده شد، این دولت را ساقط کردند و دولت راست گرا بر سر کار آوردند و با توجه به این که داسیلوا یک چهره‌ی محبوب میان مردم بود با یک حرکت قضایی او را از شرکت در انتخابات محروم کردند و دولت راست گرا و امریکایی بولسونارو بر سر کار آمد. در آرژانتین هم همین اتفاق افتاد. اما در ونزوئلا حتی با وجود مرگ مشکوک به قتل چاوز، باز هم همان تفکر چاوزی یعنی نیکلاس مادورو به قدرت رسید. البته آن‌ها در مقاطع مختلف سعی کردند با حرکت‌های اجتماعی و کودتا‌های به ظاهر قانونی علیه دولت مشروع و منتخب مردم اقدام کنند.

اولین موردش بعد از دوره‌ی اول ریاست جمهوری آقای مادورو بود که مدل انقلاب‌های رنگین را در نظر داشتند پیاده کنند. یعنی بعد از انتخابات، اپوزیسیون و احزاب مخالف نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و در خیابان‌ها اعتراض کردند، اما موفق نشدند وضعیت را عوض کنند؛ و همچنین بعد از آن در سال سوم ریاست جمهوری مادورو در سه مرحله اقدام کردند که با استفاده از برخی مواد قانون اساسی، او را ساقط کنند.

مثلا گفتند ایشان ونزوئلایی نیست و کلمبیایی است و یا گفتند او توانایی اداره دولت را ندارد و می‌خواستند عدم توانایی بدنی و روحی او را اثبات کنند. این اتفاقات به خصوص بعد از پیروزی مخالفان در انتخابات پارلمانی رخ داد. از طرف دیگر، یک جنگ اقتصادی را علیه دولت ونزوئلا به راه انداختند و کار‌هایی مانند اخلال در بازار ارز، احتکار مایحتاج مردم، جلوگیری از وارادات کالا و ... انجام دادند تا دولت را زمین بزنند. شدت این احتکار‌ها و کمبود‌ها به حدی بود که باعث شد تورم وحشتناک یک میلیون درصدی در ونزوئلا اتفاق بیفتد. در تمام این مدت دولت هم با برنامه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خودش سعی داشت اثرات این اقدامات اخلال گرانه را به حداقل برساند.

ونزوئلا زیر ذره بین

امریکا در ادامه‌ی فرآیند فشار بر دولت مادورو تلاش کرد درآمد‌های این کشور را به حداقل برساند. مثلا کوشید با افزایش تولید نفت توسط عربستان و کاهش شدید قیمت آن که فشار‌های اقتصادی به مخالفان امریکا از جمله ایران، ونزوئلا و روسیه وارد می‌کرد این برنامه را پیگیری کند. اثرات این کاهش قیمت نفت در ونزوئلا بیشتر از دو کشور دیگر بود؛ چرا که هم زمان با آن، اخلال گری اقتصادی و فشار سنگین رسانه‌ای به دولت هم انجام می‌گرفت؛ به گونه‌ای که باعث شد مردم تظاهرات کنند و خواستار استعفای دولت شوند.

رسا ـ اقدامات دولت ونزوئلا برای مقابله با این وضعیت چه بود؟

دولت هم در مقابل این اخلال گری مخالفان چند اقدام مطابق با قانون اساسی انجام داد تا بتواند هم چنان حاکمیت خود بر کشور را حفظ کند. از جمله این که مجمع موسسان قانون اساسی را تشکیل داد و علی رغم کمپین گسترده‌ی مخالفان برای عدم شرکت در انتخابات، مادورو انتخابات را برگزار کرد و مجمع موسسان را با پانصد نماینده تشکیل داد. بعد از آن، مجمع موسسان تقریبا اختیارات و وظایف مجلس ملی ونزوئلا را به دست گرفت و مجلس ملی از طریق هیات عالی قضایی منحل شد. به همین خاطر دولت توانست بعضی امور خودش مثل ارائه‌ی بودجه سالانه، تحلیف ریاست جمهوری و ... را با همان مجلس به پیش ببرد.

خب در این تحلیل کلی منطقه‌ای می‌توانیم ونزوئلا را به عنوان نمادی از حاکمیت چپ و یک کشور تاثیرگذار در منطقه دانست که اگر این نماد شکسته بشود و از بین برود شاید از بین رفتن بقیه‌ی کشور‌های چپ راحت‌تر و ساده‌تر باشد. شما ببینید همان مدل ونزوئلا را در اروگوئه هم پیاده کرده اند و شورش‌های خیابانی و اعتصابات را شروع کردند تا دنیل اورتگا را از دولت ساقط کنند. در بولیوی هم سعی محدودی کردند، ولی هنوز نتوانسته اند و در حقیقت می‌شود گفت امریکا معتقد است ونزوئلا به عنوان یک نماد مقاومت سیاسی باید در این فضا شکسته بشود. مخصوصا الان که در کلمبیا و برزیل دو دولت کاملا همسو با ترامپ بر سر کارند، بهترین زمان برای نابود کردن سوسیالیسم امریکای لاتین است تا بتوانند اهداف خودشان را به پیش برند.

رسا ـ آیا میان فشار امریکا بر ونزوئلا و ایران ارتباطی وجود دارد؟

بله می‌توان گفت بعد از خروج امریکا از برجام و تلاش دوباره برای وضع تحریم‌های اقتصادی سنگین و نابودی نظام جمهوری اسلامی، وقتی این فرآیند با عدم همراهی برخی کشور‌های جهان مثل چین، هند، کره جنوبی و برخی کشور‌های اروپایی مواجه شد که حداقل در ظاهر با امریکا همکاری نمی‌کنند و آن اتحاد و اجماع گذشته دیگر وجود ندارد، در این شرایط امریکا برای اعمال تحریم‌ها از یک سو و جلوگیری از افزایش قیمت نفت، باید به منابع نفتی مطمئن و فراوان تکیه کند تا بتواند بازار نفت را تامین کند و از جهش قیمتی و فشار به هم پیمانانش جلوگیری کند. در دوره‌ای شاید عربستان می‌توانست این کار را انجام دهد، اما خوب ظرفیت عربستان هم محدود است؛ بنابراین بهترین گزینه برای تکمیل حلقه محاصره‌ی نفتی ایران، ونزوئلاست.

ونزوئلا در شرایط کنونی با توجه به ساختار قدیمی تولید نفت و نیز مشکلاتی که برای بازگشت پول آن به کشور دارد تولیدش در حداقل باقی مانده است، اما امریکایی‌ها امید دارند که با تغییر حکومت، تزریق پول به حکومت جدید و نوسازی صنعت نفت، تولید نفت این کشور را افزایش دهند و درآمد‌های نفتی جمهوری اسلامی را به صفر و فشار اقتصادی بر کشورمان را به حداکثر برسانند.

رسا ـ نقش بی تدبیری دولت مادورو و خیانت احتمالی برخی داخلی‌های این کشور را در بروز بحران اقتصادی چقدر ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به همه‌ی فشار‌های داخلی و خارجی که علیه دولت مادورو ایجاد شده است می‌توان به برخی از عوامل داخل دولت هم اشاره کرد. اولا مادرو توانمندی و کاریزمای چاوز را ندارد. به هر حال چاوز، بنیانگذار سوسیالیسم قرن بیست و یکم بود و توانست خود را در سطح یک رهبر توانمند نمایش دهد، اما مادورو که میراث دار حکومت چاوز هست متاسفانه آن قدرت و توانایی چاوز را نداشت که بتواند جوانان را رهبری کند و به آنان اعتماد به نفس بدهد. این در کنار برخی مشکلات اقتصادی که به علت عملکرد بد دولت رخ داده است و نیز فساد اداری گسترده و عدم امنیت اجتماعی، باعث شد مخالفان دولت امیدوار بشوند که می‌توانند با یک اقدام قانونی (کودتای قانونی) دولت را ساقط کنند. این کودتا چند خصوصیت دارد:

نخست آن که در مقابل دولت، یک جوان ۳۵ ساله قرار گرفته است (خوان گوایدو)؛ دوم آن که بسیاری از کشور‌های دنیا دولت قانونی مادورو را به رسمیت نمی‌شناسند و به جای آن دولت کودتایی گوایدو را پذیرفته اند. سوم این که دسترسی دولت را به حساب‌های دولتی ونزوئلا در امریکا محدود کرده اند و آن را در اختیار این چهره‌ی کودتایی قرار داده اند. چهارم آن که با توجه به افزایش قیمت مواد غذایی سعی دارند با ارسال مواد غذایی در لباس انسان دوستی، نارضایتی مردمی را به حد اعلای خودش برسانند و آخرین نکته این که در پی آن هستند که درآمد دولت را به حداقل برسانند تا دولت نتواند با پخش پول و حمایت از مستضعفان، محبوبیت خودش را حفظ کند.

ونزوئلا زیر ذره بین

رسا ـ پیشنهادتان برای دولت ایران چیست؟ در این مساله چه موضعی باید گرفت؟

این که دولت ایران در مقابل این کودتای سیاسی و احتمالا نظامی چه باید بکند از جهاتی قابل ارزیابی و تحلیل است.

نکته‌ی اول این که ونزوئلا یک حکومت ضد امپریالیستی است و در دسته بندی کلی می‌توان آن را جزئی از محور مقاومت به شمار آورد؛ بنابراین حمایت سیاسی از این دولت، ذیل عنوان کلی حمایت از مقاومت قرا می‌گیرد.

نکته‌ی دوم این که اگر جمهوی اسلامی می‌خواهد این دولت باقی بماند علاوه بر حمایت سیاسی باید حمایت اقتصادی و اجتماعی را هم مد نظر قرار دهد؛ به این معنا که راهکار‌های عملی برای کنترل اوضاع به ونزوئلا ارائه دهد.

نکته‌ی سوم این که ایران باید بداند که در نگاه امریکا، فتح ونزوئلا یعنی تنگ کردن حلقه‌ی محاصره‌ی اقتصادی جمهوری اسلامی. اگر ایران این مساله را مد نظر قرار دهد حتما حمایت سفت و سخت تری از ونزوئلا به عمل خواهد آورد؛ چرا که دفاع از ونزوئلا به نوعی دفاع از ساحت نظام محسوب می‌شود./918/گ401/س

خبرنگار: علی بهاری

ارسال نظرات